**با ما آپدیت معنوی بشید**
خدایا تا پاکم نکردی خاکم نکن...
بارهبری یک شب که به منزل شهیدی رفته بودیم، پس از اجوالپرسی وگفتگو، موقع خداحافظی یکی از اعضای خانه جلو آمد وگفت: دونفر از فرزندان شهدا که الان در جمع ما هستند،صیغه محرمیت خوانده اند، خیلی دوست دارند صیغه ی دائم آنها را شما بخوانید. - اشکال ندارد،یک وقتی مشخص کنند، بیایند دفتر - دوست داریم همین الان انجام شود. - مانعی ندارد.به شرطی که مهریه بیش از چهارده سکه نباشد. گفتند:«مهریه صدسکه بهار آزادی است» چندلحظه ای سکوت بود وسکوت. ناگهان دختری که ظاهراً همان عروس خانم بود جلو آمد وگفت: « من بقیه را بخشیدم.مهریه فقط 14 سکه باشد» مراسم اجرا شد وعروس و داماد هم هر کدام سکه ای از دست آقا هدیه گرفتند. اللهم عجل لولیک الفرجآخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||
|